راننده تاکسی گفت:میدونی بهترین شغل دنیا چیه؟ گفتم: چیه؟گفت: راننده تاکسی.خندیدم. راننده گفت:جون تو.هر وقت بخوای میای سرکار، هر وقت نخوای نمیای، هر مسیری خودت بخوای میری، هروقت دلت خواست یه گوشه میزنی بغل استراحت میکنی، مدام آدم جدید میبینی،آدمهای مختلف، حرفهای مختلف، داستانهای مختلف. موقع کار میتونی رادیو گوش بدی، میتونی گوش ندی، میتونی روز بخوابی شب بری سر کار. هر کیو دوست داری میتونی سوار کنی، هر کیو دوست نداری سوار نمیکنی، آزادی و راحت.دیدم راست میگه،گفتم: خوش به حالتون.راننده گفت:حالا اگه گفتی بدترین شغل دنیا چیه؟گفتم: چی؟راننده گفت: راننده تاکسی و ادامه داد: هر روز باید بری سرکار، دو روز کار نکنی دیگه هیچی تو دست و بالت نیست،از صبح هی کلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، کمردرد.با این لوازم یدکی گرون، یه تصادفم بکنی که دیگه واویلا میشه،هر مسیری مسافر بگه باید همون رو بری، هرچی آدم عجیب و غریب هست سوار ماشینت میشه، همه هم ازت طلبکارن. حرف بزنی یه جور، حرف نزنی یه جور، رادیو روشن کنی یه جور، رادیو روشن نکنی یه جور. دعوا سر کرایه، دعوا سر مسیر، دعوا سر پول خرد، تابستونها از گرما میپزی، زمستونها از سرما کبود میشی. هرچی میدویی آخرش هم لنگی.به راننده نگاه کردم.راننده خندید و گفت: زندگی همه چیش همینجوره. هم میشه بهش خوب نگاه کرد، هم میشه بد نگاه کرد. بخوانید, ...ادامه مطلب
کتاب «اولین برف» داستانی کوتاه از زندگی کوتاه اولین شهید دانشآموز انقلاب اسلامی ایران در 19 دی ماه قیام خونین مردم انقلابی قم را روایت میکند. به گزارش خبرنگار دین تسنیم، «حجت الاسلام هادی منش» استاد حوزه و دانشگاه و نویسنده کتابهای کودک و نوجوان این بار با کتاب «اولین برف» به سراغ سوژه شهید نوجوان انقلاب اسلامی رفته است. این کتاب داستانی کوتاه از زندگی کوتاه اولین شهید دانشآموز انقلاب اسلامی ایران در 19 دی ماه قیام خونین مردم انقلابی قم را روایت میکند. «اولین برف» داستانی کوتاه از پسر نوجوانی به نام حیدر است. حیدر با خلاقیت و جسارت خودش کرسی برقی درست میکند و مادر را از رنج هر روزه آماده کردن زغال برای کرسی نجات میدهد. زیرزمین خانه کارگاه حیدر و محلی برای رشد و شکوفایی اوست. شهر شلوغ است و سرما هم بیداد میکند. 19 دی ماه است و حیدر آرام و قرار ندارد. در سرداب خانه خشتهای کف را کنده و اعلامیه و نوارهای حضرت امام خمینی (ره) را در آنجا پنهان کرده. سرداب خانه محل کارهای مخفیانه هم هست. آن روز با شور و هیجانی بیشتر از پیش به خانه آمد. عکسی را که به تازگی در عکاسی گرفته بود را به دست مادر داد و در سر سفره ناهار تند و با عجله آش داغ را خورد تا به سخنرانی آیت الله نوری همدانی برسد. حیدر رفت و پدر هنوز مشغول رنگ زدن درب خانه بود. صدای شلیک و فریاد و شعار به گوش میرسید. پدر به این صداها عادت داشت. سالهای آخر حکومت پهلوی بود و شهر هر روز شلوغتر و تظاهراتها پر شورتر میشد اما صدای یک تیر انگاری قلب پدر را نشانه گرفته باشد. قوطی رنگ از دستش افتاد و ... حیدر رضایی یکی از همان سربازانی است که حضرت امام خمینی (ره) سالها پیش وعدهشان را داده بود. او با سن ک, ...ادامه مطلب
«نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است» این بخشی از تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «اسم تو مصطفاست» نوشته خانم راضیه تجار است. خبرگزاری فارس به مناسبت رونمایی از این تقریظ رهبر انقلاب با نویسنده کتاب گفتوگویی ترتیب داده است. فارس پلاس؛ روایت روز - «نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است» این بخشی از تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «اسم تو مصطفاست» نوشته خانم راضیه تجار است. خبرگزاری فارس به مناسبت رونمایی از این تقریظ رهبر انقلاب در گفتگو با نویسنده کتاب ابعاد مختلف تالیف این کتاب و تقریظ رهبری بر آن را مورد بحث و بررسی قرار داده است. روایت نویسنده از ویژگیهای شخصیتی شهید صدرزاده و شیوهی مواجههی او با چالشها در مسیر دستیابی به اهداف متعالی مدنظرش خواندنی است. متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «اسم تو مصطفاست» نوشته راضیه تجار برای شروع بحث بفرمائید نحوهی آشنایی شما با شهید مصطفی صدرزاده چگونه بود؟ و چه شد که تصمیم گرفتید زندگینامهای داستانی از این شهید بنویسید؟ خانم راضیه تجار: بسمالله الرحمن الرحیم. بههرحال من جدا از کارهای خلّاقه که بسیار نوشتم، همیشه یک نگاهی هم به ساحت شهدا داشتم و درمورد شهدا کار کردم و زندگینامه داستانی نوشتم. در آن مقطع زمانی دوست داشتم که در این زمینه بنویسم. خودم از روایت فتح خواستم که یک شهیدی را معرفی کنند، به آنها گفتم که میخواهم یک کار جدیدی را آغاز کنم و بههرحال این ارتباط برقرار شود. همان روزها ظاهراً شهید صدرزاده که من ایشان را نمیشناختم، بهعنوان مدافع حرم شهید شده بودند. آقایی که آنجا بودند به من گفتند یک آقای جوانی هست که رفتند سوریه و تازگی هم شهید شدهاند، شاید یک هفته هم ن, ...ادامه مطلب
سر و کله زدن با افراد سمی چیزی است که همهی ما تجربهاش را داریم. خودشیفتهها، دروغگوها، اجتماع گریزها، متقلبها، خبرچینها و آنهایی که دوست دارند همیشه ترحم دیگران را نسبت به خود برانگیخته کنند، تنها چند نمونه از افراد سمی هستند. افراد سمی همیشه راهی پیدا میکنند تا به زندگی دیگران رخنه کنند و با ,انسان,اطرافتان,روشها,زندگي,کنيد ...ادامه مطلب